اینجا چراغی روشن است

پیشرفت ِ بدون چادر

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۰۱ ب.ظ

گفت : همه اش تقصیر شماست ... شماها که چادر می پوشید ... شمایید که نمی گذارید  مملکت پیشرفت کند ... شما سد شده اید جلوی راه پیشرفت این کشور . نمی گذارید بپیوندیم به فرآیند جهانی شدن ... شماها واقعا دلتان نمی خواهد جلوه کنید ؟ نمی خواهید زیبایی هایتان را بقیه ببینند؟ خزیده اید زیر این 5 متر پارجه ی سیاه که چه ؟(این عین حرفهای اوست)

{ دوستش دارم . آدم خوبیست . دلسوز و بی شیله پیله ، مهربان و دوست داشتنی ؛ }
خیلی خسته بود . من هم . مساله این بود که من قبل ترها ، هزار بار جواب پس داده بودم بابت چادر ِ روی سرم و همه سوالهایش را از بر بودم و او هم شاید جوابهای مرا ... از طرفی شرایط خوبی نبود ... شاید اگر زمان کمی به عقب برمی گشت کلی جواب داشتم برای حرفهایش...
(مثلا اینکه این جهانی که خودش هم نمی داند دارد به کجا می رود ... این آرمان شهری که فیلسوفهایش مدام تز می دهد و آدم ها را موش آزمایشگاهی کرده ... که تبدیل شده به دستگاه "ئیسم"سازی ... که از ما فقط انتظار مصرف کردن و مصرف شدن و تبعیت دارد ... که آدم ها را بی ریشه می خواهد ... آخه دنبال همچین آشفته بازاری که مقصدش ناکجاست راه بیفتیم که چه ؟! 
در ثانی من حجابم را به چه ببازم ؟ چادرم را اگر درآوردم و چیزی به جایش نگرفتم آن وقت جواب مرا کدامتان می دهید ؟ حالا آمدیم و به قول تو همه ی مردم شهر زیبایی های تن مرا دیدند و عقده گشایی شد ، مملکت پیشرفت می کند ؟ دل ِ جوانهایمان صاف می شود و می شوند مرد ِ کار و درس و تولید و خانواده ؟ کارمندهایمان احساس وظیفه بیشتری می کنند بعد از ریشه کن شدن ِ تفکرات امثال من ؟! جنس های احتکار شده را به بازار می ریزند ؟ شهر از این همه آلودگی و خشونت پاک می شود ؟ عقده های جنسی وا می شود ؟ سطح علمی دانشگاه ها بالا می رود و اساتید به حق نمره می دهند نه به چشم و ابرو ؟ نماینده های مجلس همه اخلاق گرا می شوند و در رد خشونت علیه زنان قانون می سازند و مردهای ِ مهربان این سرزمین هم با کمال میل اجرایشان می کنند ؟؟
وقتی آدم ها هنوز نتوانسته اند با خودشان و خدا کنار بیاییند فردا چه تضمینی ست که با یکدیگر کنار بیایند ؟
چه تضمینی به من می دهی که وقتی به قول تو این 4،5 متر پارچه ی سیاه کنار برود وضع بدتر از اینکه هست نشود ؟ بگذار لااقل آرامش و امنیت من در پس این حریم سیاه خدشه دار نشود ... کشور اگر می خواست درست بشود با حجاب امثال من عقب نمی افتاد ... )

به جای همه اینها فقط گفتم :" من آن طرف هم آمدم عزیز من ... آن طرف هم هیچی نیست... به خدا هیچی نیست و من حالا گرفتار همان هیچی ام ... به خاطر یک پرسه ی ابلهانه ! خیلی چیزها را از من گرفت و در ازای آن چیزی بهم نداد".
گفت :"خب حالا آن طرف چی ؟ آن طرف هم هیچی نیست ..."
گفتم :"دست کم آرامش دارد ...حتی اگر در سطح باشی ... آ ر ا م ش ... که من حالا همان را هم ندارم ". دیگر هیچکدام چیزی نگفتیم . انگار هر دو خیلی خسته بودیم

  • .:.چراغ .:.

نظرات  (۱)

نظر به اینکه کلا سکوت همیشه بهترین پاسخ نیست.
اما فکر می کنم ملت فهمیدن چادر داشتن یا نداشتن مسئله این نیست.
ریشه ی خشکسالی از جای دگر آب می خورد.
پاسخ:
اره ولی در دسترس ترین پاسخ است
خصوصا وقتی بریده باشی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی