اینجا چراغی روشن است

این گورهای نکنده *

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ق.ظ

اولا.اراده چیست؟(اراده ظرفیت کلی داشتن ِ خواسته‌ها و قاطعانه عمل کردن بر مبنای آنهاست.ویکیپدیا )

همان چیزی که توی زندگی ِ من کم است. گم است. همه چیز هست. انگیزه، هدف، امید، وقت، امکانات؛ اگرچه نسبی... اما هست.اراده اما نیست... مدتهاست حس و حال شناگری را دارم که روی سکوی شیرجه ایستاده ست و هی پا به پا می شود. پر از کوفتگی های عمیقم... **

باید از خودم بپرسم اینجا کجاست؟ چرا انقدر کم می شناسم دنیا را؟ چرا خالی از تجربه ام...؟

 دنیای ذهنی می دانید چیست؟ سربسته بگویم؛ مدتهاست در دنیای ذهنی خودم زندگی میکنم، تجربه می کنم خطر می کنم؛ امادر دنیای واقعی اغلب دچار سکونم ... من در دنیای ذهنی ام پیر شده ام... پایم لب گور است... افسوس که آنجا مرگ تعریفی ندارد... پر است از قبرهای خالی که هیچوقت پر نمی شوند و...بگذریم!

 

دوما.وقتی خیلی مستاصل می شوم می روم گلزار شهدا؛

از سه سال پیش که برای اولین بار رفتم جنوب و حال و هوای عجیب آنجا را تجربه کردم کمی تا قسمتی دلم بند ِ شهدا شد. البته هیچوقت کاری برایشان نکردم اما آنها چرا؛ مثلا همین که گذاشته اند سه بار بروم جنوب... بعضی ها را دیده ام که انس و الفت عجیبی با شهدا دارند و کارهایی می کنند که از حد وسع من خارج است. من همیشه یک رفیق نیمه راه بوده ام... گاهی هستم و گاهی نه. توقع چندانی هم ندارم...

طبق معمول می خواستم قبر شهید آوینی را پیدا کنم که از بچه ها جدا افتادم و گم شدم. هوا تاریک شد و قبر آوینی پیدا نشد. بین قبرها بی هدف می چرخیدم... پابرهنه ای بودم در بهشت... درست مثل اینکه یک آدم کر و کور وارد بهشت شود؛ می فهمد که آن جا خبرهایی است اما نمی بیند و نمی شنود... و میدانید چقدر حسرت می خورد؟

قبلش یک سر رفتیم قطعه ی 313 بهشت زهرا که پر بود از قبرهای خالی... راستش از حجم تنهایی و غربتی که آنجا را پر کرده بود ترسیدم... ولی اصولا احساس ِ ترس کمتر دوام می آورد... آن هم در مورد آدمی مثل من که  کارش بیخ پیدا کرده است.توی پرانتز : حتما دعا کنید برایم...

 

 

 

 

* این گورهای نکنده

با التهاب ِ مکنده

خود چشم های زمین اند

مانده به راه ِ من و تو...(ساعد باقری)


** شیرجه های نرفته گاه کوفتگی های عمیقی به جا می گذارند(آلبر کامو)



نظرات  (۱۴)

  • خارج ازچارچوب
  • از بحث اراده و امید و هدف و انگیزه که بگذریم من کلی حسرت خوردم که بعضی وقتا بعضی ها از جمله شما در این پست چه قدر ساده و روون و راحت و ملموس،حال درون خودشون رو توصیف میکنن! و همین هم نشونه تحرک ذهنی اونهاست... خوش به حال شان!
    پاسخ:
    اما من فکر می کردم (مخصوصا تو این پست) خیلی سربسته و گنگ می نویسم!
    شما که خودتون جزء روان-نویس ها هستید
  • تـــا به تـــا
  • سلام

    حضرت یوسف بارها به خود می گفت که آیا با وجود برادران تنومندی که من دارم کسی جرأت آسیب زدن به من را خواهد داشت؟

    وقتی برادرانش او را به چاه انداختند فهمید جز خدانباید به کسی امید داشته باشد

    =======================

    به دیدن وبلاگ ما هم بیایید

    پاسخ:
    سلام
    چشم
    باران زده مهربان سلام..چیزی نمینویسی؟دنیای ذهنی من هم هیجان انگیز تر از دنیای واقعیم شده..!

    پاسخ:
    سلام
    انشالله به زودی...
    ممنون که سر می زنی (:
    سلام...
    تشریف بیارید ....*دکتر....*

    http://zareh.blog.ir/post/277


    ایام سوگورای بر شما تسلیت...
    پاسخ:
    سلام
    آمدیم...

    من هم تسلیت می گم...
    سلام.
    شرح حدیثی از مرحوم آقا مجتبی تهرانی ره

    .....
    روایتی از پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) منقول است که حضرت فرمودند: مودّت و محبّت ما اهل‌بیت را لازم بدارید، یعنی هیچ‌گاه از مودّت و محبّت ما اهل‌بیت غفلت نکنید، هیچ‌وقت. «الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»، لازم بگیرید، نعوذ بالله، دلهایتان حتّی لحظه و آنی از موّدت و محبّت ما خالی نباشد. روایت، مفصّل است. در عبارت دیگر حضرت می‌فرماید: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ»، قسم به آن موجودی که جان من در دست قدرت اوست، یعنی قسم به خداوند، «لَا یَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ»، اعمال نیک هیچ بنده‌ای به او سودی نمی‌بخشد، «إِلَّا بِمَعْرِفَتنا»، مگر اینکه نسبت به ما معرفت داشته باشد، یعنی ما را برحقّ بداند.
    در این‌جا می‌خواهم نکته‌ای را عرض کنم: در باب اعمال نیکی که جنبة الهی و رنگ معنوی به آن‌ها می‌دهیم، قبولی اعمال هر مسلمانی، هرکس می‌خواهد باشد، و نورانیّت و اثرگذاریِ عمل نیکش روی خودش، بستگی دارد به پیوندش با اهل بیت(علیهم‌السلام). چون اعمال نیکی که انسان انجام می‌دهد، روی خودِ کنندةکار اثر دارد و این اثر گذاری غیر از مسألة قیامت و بهشت و ... است. این اثری است که روی خودش می‌گذارد و در نتیجه به انسانیّت و الهیّت نزدیک می‌شود. مثلاً در مورد نماز، هم پاداش داریم و هم اثری که خود نماز روی انسان می‌گذارد که به واسطة آن برای انسان نورانیّت باطنیّه می‌آورد، حال چه قبولی عمل نیک و چه نورانیّت و اثرگذاریش روی عاملش، بستگی به پیوند عامل با اهل بیت دارد. لذا اگر شخص با آن‌ها پیوند نداشته باشد؛ یعنی از نظر قلبی مودّت و از نظر ظاهری، معرفت به حقانیّت آن‌ها نداشته باشد، عملش اثرگزاری ندارد. پس دو مطلب شد. من حرف‌هایم را می زنم، می‌خواهید بفهمید ، می‌خواهید نفهمید. وظیفة من گفتن است.
     البتّه این بحث در عبادات هست که: مؤمنی که مثلاً از نظر اعتقادی، معتقد است، امّا پیوند با اهل بیت ندارد، روز قیامت مؤاخذه‌اش نمی‌کنند که چرا نماز نخواندی و بعد او را جهنّم ببرند. امّا این‌گونه نیست که او را به أعلی علییّن بهشت هم ببرند. چون مسائل معنوی و اعمالی که انسان انجام می‌دهد، آن‌گاه اثربخش و نافع است که این پیوند با اهل بیت برقرار باشد.
    امالی مفید ص 140 – بحارالانوار ج27 ص193
    ****
    قتنه ...http://zareh.blog.ir/post/275

    پاسخ:
    سلام
    ممنونم از شما

    خسته‌ام شبیه آن مسافری که
     از هزار فرسخ سیاه آمده‌ست و
    بازوان هیچ کس برای در بغل گرفتنش
    گشوده نیست.
    خسته‌ام شبیه قفل کهنه‌ای که
    سال‌های سال بی کلید مانده‌ است.
    خسته‌ام شبیه نامۀ بدون مقصدی که
    باد کرده روی دست پست‌چی.
    خسته‌ام شبیه پلّه‌های بی سر و تهی که...
    خشک و خالیی که...
    غم گرفته‌ای که...
      چند پلّه خسته‌تر هنوز...


    (سید علی میرافضلی)

    پاسخ:
    خسته‌ام شبیه قفل کهنه‌ای که
    سال‌های سال بی کلید مانده‌ است...

    ممنونم از قدم رنجه و این شعر زیبا
    با تشکر از وبلاگ خوب شما
    http://vcsanat.org/Home/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/lang/Fa.aspx
    پاسخ:
    با تشکر از تشکر ِ شما!
  • حسین بوذرجمهری
  • سلام
    دوباره آمدم و ثمراتتان را از جایی که نخوانده بودم تا اینجا برداشت کردم. خیلی رسیده بود. شیرین. لذت بردم. خاصه اسماعیل خیلی خوشمزه بود.
    درخت پرباری اینجا کاشته اید...
    قطعا باقیات الصالحاتتان است...
    فقط حجم تنهایی شما آه ما را هم در میاورد. یعنی واقعا اینقدر تنهایید؟ مبالغه نمیفرمایید؟ راستش خدایی که من میشناسم اهل عشقهای یک طرفه نیست، شاید خدا را بد "تصور" کرده اید. فکر خود را بشویید
    پاسخ:
    سلام
    از این طرفها؟
    انشالله که اینطور باشد که شما می گویید.
    حجم ِ تنهایی ما قطعا آه در آور هست... بله خدا که اهل اینجور عشقها نیست؛ 
    ولی قربانش بروم گاهی بدش نمی آید اینطوری نشان بدهد...!

    دعای مادر...

    ...ویزید بسطامی را پرسیدند که این پایگاه به دعای مادر یافتی این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟ گفت: آن را هم به دعای مادر، که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم.
     
    به جوی رفتم آب بیاوردم.چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود. با خود گفتم که اگر بیدارش کنم من بزهکار باشم. بایستادم تا مگر بیدار شود. تا بامداد بیدار شد. سربلند کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ قصه بگفتم.
     
    برخاست و نماز کرد و دست بر دعا برداشت و گفت: الهی چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، اندر میان خلق او را بزرگ و عزیز گردان
     

    پاسخ:
    سلام
    واقعا حقه
    آقای مرعشی نجفی هم همچین داستانهایی داشتن با پدر مادرشون..
    سلام....
    شرح حدیثی بود از  آقا مجتبی تهرانی ره.....
    پاسخ:
    سلام
    تشکر

    اصلش وقتی حالت بد باشد .. بهشت زهرا بهترین گزینه ست ..

    مخصوصا گلزار شهدا ..

    پاسخ:
    اوهوم
    شهدا امامزادگان عشقند...
    نمی دونم چرا اما با گلزار شهدا بیشتر عشق می کنم تا امامزاده.
    شاید هم غلط باشه
    ولی حسیه که دست من نیست..
  • علیرضا فلاح
  • سلام من دوست دارم وبلاگ های ما به هم پیوند بشه ممنونو میشم قبول کنید
    http://shahid-fahmide.blog.ir
    حلقه شهید فهمیده
    دوست داشتی پیوند کن خبر بده ممنون
    پاسخ:
    سلام
  • منتظر کوچک
  • سلام ..
    دلتنگم ..
    دلتنگ یک جرعه مرگ !
    پاسخ:
    سلام
    اگر نمی ترسیدم از آنجا...
    *از چاه خود آب برداریم....*

    سلام....دعوتید

    http://zareh.blog.ir/post/237

    یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی