اینجا چراغی روشن است

پاهاِی کوچک، پای چوبه ی دار

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ

این متنی ست که در مورد اعدام کودکان زیر 18 سال نوشته ام؛ البته می بایست چند هفته پیش نوشته میشد! وقتیکه تئاتر ِ "احساس ِ آبی مرگ را دیدیم و استاد خوبمان ازمان خواست برویم فکر کنیم و بخوانیم و بنویسیم. که من خیلی فکر کردم ولی خیلی نخواندم! و حالا هم که نوشته ام... امیدوارم بخوانید و نظر خودتان را در مورد این متن و نیز موضوع بگویید.



 

"و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا" و هر کس بیگناه کشته شود برای وارث و سرپرست او حق و قدرت تلافی و قصاص مقرر فرموده ایم. (اسراء/33)

اعدام که در کنار سایرمجازاتها( دیه، تعزیز و حد) و در واقع به عنوان سنگین ترین نوع  از آنها، به منظور جلوگیری از تکرار جرم و نیز تنبیه مجرمان در قانون کشورهای مختلف گنجانده شده؛ مخالفان و موافقان بسیاری دارد. در کشور ما چالش ها بیشتر متوجه مجازات اعدام برای کودکان است. مساله اینجاست که نحوه ی برخورد با تخلف ِ کودکان و بزرگسالان از نظر شرعی(همانطور که در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام مشاهده می شود) و قانونی یکسان نیست. به همین دلیل کودک خاطی را بزهکار می نامند و نه مجرم؛

سمیرا دختر 18 ساله ایست که در انتظار اعدام به سر می برد؛ جرم او و خواهر کوچکترش مشارکت در قتل پدر، به همراه مادرشان است؛ موضوعی که  بعد از گذشت چندسال، هنوز برای هیچکدام باور کردنی نیست. سمیرا می گوید پدرشان به دلیل اعتیاد آنها را مورد آزار و اذیت قرار می داده، با این حال پدرش را دوست داشته و برای همین هنگام ارتکاب قتل از شدت ضعف و ترس نتوانسته است با مادرش همکاری کند.

 سوالی که می خواهم بپرسم این است: آیا کودکی که چاقو به دست می گیرد و انسانی را به قتل می رساند، به تنهایی قادر به چنین کاری شده است؟ آیا در پس زمینه این ماجرا خانواده ی از هم گسیخته، والدین معتاد و یا مجرم، شبکه ی روابط مخرب، گروه همسالان و سیستم آموزشی ناسالم، فشارهای محیط و... دستان کوچک او را برای این انجام این عمل بزرگ نکرده اند؟ قانون باید اجرا شود و اعدام حکمی الهی و قانونی است که نمی توان از روی احساس با آن برخورد کرد. در جوامع انسانی  افرادی وجود دارند که به معنای واقعی کلمه مجرم اند. آگاهانه و از روی خودخواهی حق حیات را به راحتی از دیگری یا دیگران، سلب می کنند. پس به جاست که قانونی وجود داشته باشد تا حق حیات را از آنها سلب کند.

اما در اینجا موضوع بحث کودکانی هستند که " جهالت نسبت به جرم، عمده ترین دلیل بروز تخلف از سوی آنهاست".1 مثل بهنام 16 ساله که در نزاعی بچه گانه باعث مرگ دوستش می شود و خود نیز سه سال بعد اعدام می شود. در صورتیکه او نوجوانیست که قبل از آن هیچ سوء پیشینه ای نداشته است!

همچنین صحبت از کودکانی است که تخلفشان نتیجه ی عدم پیشگیری و آموزش به موقع است.ِ آیا قانون همانطور که با جدیت در اجرای حکم اعدام این خاطیان کوچک عمل می کند، در اجرای قوانینی که حول عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه منابع مادی و معنوی و تحصیلات رایگان در قانون مدنی درج شده، عمل می کند؟ کودکانی که مراحل رشد روانی و عاطفی شان را در خیابان و یا در میان خانواده ای از هم گسیخته و بدسرپرست می گذرانند بدون آنکه کوچکترین حق و امکانی برای انتخابی بهتر داشته باشند. خیلی از آنها حتا امکان تحصیل ندارند تا معلم مهربان و خوش اخلاقشان از خوبی و نیکی برایشان بگوید و درکی از لطافت و مهربانی پیدا کنند!

اما یک سر ماجرا خانواده ی قربانیان هستند. فرزندشان، سرپرست خانواده شان یا هر کسی که برایشان عزیز بوده را از دست داده اند. مرگ ضایعه ایست که هیچ چیز نمی تواند آن را جبران کند و بدتر از آن این که آدمی احساس کند در حق عزیزش ظلم روا شده است. اگر از دریچه ی نگاه قربانی به مساله ی قتل نگاه کنیم مجرم را مستحق بدترین مجازات ها می یابیم. کودک مجرم کسی است که مرتکب جرم بزرگی شده است و لذا مستوجب کیفر است. نه پس زمینه ی خانوادگی او مهم است، نه ناآگاهی و جهل اش ؛ می خواهیم او را بر سر دار ببینیم و گمان می کنیم این مایه ی تسلی خاطرمان می شود.

"مدتی است که قانون مجازات اسلامی با اصلاحات جدید همراه شده است که بر اساس این اصلاحات مسئولیت کیفری نوجوانان زیر 18 سال ، در صورتی که ثابت شود ماهیت جرم ارتکابی یا حرمت آن را درک نکرده‌اند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه‌ای وجود داشته است، با توجه به سن‌شان به مجازات‌های پیش‌بینی‌شده محکوم می‌شوند. معمولا در کمال عقل و رشد اطفال زیر 18 سالی که مرتکب جرم شده اند، شبهه وجود دارد و اگر دادگاه نیز این شبهه را داشته باشد، مجازات حدود و قصاص برای آنها اجرا نمی شود."2 تشخیص این مورد به قاضی پرونده واگذار شده است. قاضی است که می تواند با بررسی های دقیق در مورد وضعیت خانوادگی،   اجتماعی و نیز انگیزه ی  قتل، کودکی را مجرم و مستحق اعدام بداند یا از خطای او چشمپوشی کرده ، او را به دست کانون های اصلاح و تربیت بسپارد. این مسئولیت سنگینی است که قاضی پرونده را در موقعیتی قرار می دهد که بتواند با تشخیص درست و منصفانه جان یک انسان را نجات بدهد و به او حیاتی دوباره ببخشد.

البته این قانون شامل حال کودکانی که قبل از تاریخ تصویب آن، مرتکب قتل شده اند نمی شود. آنها باید همچنان در انتظار چوبه ی دار روزها را از تقویم های جیبی شان خط بزنند و به این فکر بکنند که اگر خانواده ی قربانی از مجازات آنها چشم پوشی کند، چطور گذشته شان را جبران کنند؟

وجزا سیئهٍ سیئه مثلها فمن عفا واصلح فاجره على الله نه لا یحب الظالمین؛ کیفر بدى، مجازاتى است همانند آن؛ و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد! (40)

ای کاش در جایگاه ولی دم ، کسیکه قانون اختیار احقاق حق را به او بخشیده است، کمی بیشتر تامل کنیم و به این موضع توجه داشته باشیم که اغلب این کودکان یا در محیطهای جرم زا، رشد یافته اند یا در زمان ارتکاب به جرم از آگاهی و بلوغ عقلی برخوردار نبوده و عامدانه دست به قتل نزده اند. خداوند همانطور که اختیار قصاص را به ما داده به موازات آن از عفو و بخشش سخن به میان آورده است. به علاوه ی اینکه در مورد کودکان، نسبت به بزرگسالان، بیشتر می توان به اصلاح و تربیت امید بست. قرار نیست این کودکان بلافاصله پس از عفو به جامعه بازگردانده شوند. بلکه به منظور بازپروری و اصلاح مدتی را در کانون های اصلاح و تربیت می گذرانند. که البته این امر نیاز به احیا و ارتقاء کانون های اصلاح و تربیت دارد که نقشی کلیدی در سالم سازی جامعه به وسیله ی بازپروری بزهکاران دارند و بحث جداگانه ای می طلبد.




 

+احساس آبیِ مرگ

 انصافا کار خوبی بود و توصیه می کنم بروید ببینید. مبتذل و سخیف نیست. درونمایه ی اجتماعی دارد اما دنبال سیاه نمایی هم نیست. در ضمن سر و ته هم دارد :)




1.خبرگزاری ایسنا

2.باشگاه خبرنگاران جوان 




  • .:.چراغ .:.

نظرات  (۲)

  • خارج از چارچوب
  • خیلی خوشحالم که بعد مدتها با طرح دغدغه و آسیب شناسی دقیق و مهمی توی یه وبلاگ مواجه شدم.کامل و شسته رفته نوشتید واقعا استفاده کردم.

    اطلاعاتم توی این موضوع خاص که شما درباره اش گفتید کافی نیست.صرفا میدونم وظیفه قشر ما ورود به همین موضوعات و حل اوناست. البته بعد از رسیدن به علمیت و جامعیت کافی در حوزه علوم مرتبط مثل فقه و اصول و
    جامعه شناسی
    پاسخ:
    ممنونم که کامل خوندید
    ای کاش نظرتون رو می گفتید... منم اطلاعاتم کافی نیست.
     قالَ الإمامُ الهادى علیه‏السلام: أَلدُّنیـا سـُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخـَرُونَ. 

    امام على النقى علیه‏السلام فرمود: دنیــا بـازارى اسـت که جمعى درآن سود مى‏برند وگروهى زیان مى‏بینند.

    پاسخ:
    سلام
    گفتم نظرتون رو بگید در مورد این مطلب...
    الان این نظرتون بود؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی