اینجا چراغی روشن است

سگ کشی

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ب.ظ

سگ های ده زیاد شده بودند. تو خیابان ها و معابر جفت گیری می کردند. جلوی نانوایی ها و قصابی ها دراز می کشیدند. صبح های سرد زمستان، می افتادند دنبال بچه مدرسه ای ها. شب ها، صدای پارس کردنشان خواب را، به چشم مردم حرام می کرد. چند نفر بیماری های انگلی گرفته بودند و دکتر می گفت گرد و خاکِ آغشته به مدفوع سگ وارد بدنشان شده است. بالاخره صدای اعتراض همه بلند شد. 


ریش سفیدهای ده شور کردند. گزینه های روی میز بررسی شد. "سگ کشی" با تفنگ شکاری، تنها گزینه ی ممکن بود.


یک روز صدای شلیک گلوله ها، توی ده پیچید. عده ای هیجان زده بیرون ریختند و دنبال سگ کش ها راه افتادند. عده ای توی خانه هایشان کز کردند و گوش هایشان را گرفتند. 

آن روز سگ های زیادی را کشتند. مغزِ بعضی هایشان را توی خواب، متلاشی کردند. مابقی را با تعقیب و گریزهای بسیار به دام انداختند و تیرباران کردند. توله سگ هایی را که تازه چشم باز کرده بودند توی گونی ریختند و با یک تیر خلاصشان کردند. هدفِ اصلی، ماده سگ هایی بودند، که هر سال می زاییدند و هر بار شش، هفت تا توله به جمعیت سگ ها اضافه می کردند. 


آنها حتی به سگ های خانگی هم رحم نکردند. سگِ «عمو رحیم» یکی از آن سگ های خانگی دوست داشتنی بود. یک سگ قهوه ایِ پشمالو و بی آزار که مثل خود عمو رحیم، سن و سالی ازش گذشته بود. اغلب اوقات توی دالان خانه ی صاحبش چرت می زد و گه گاه از لای چشم هایِ تنبلِ خمارش نگاهی به دور و برش می انداخت. از بدبختی، آن روز هوای گردش به سرش زده و ناغافل توی دام سگ کش ها گرفتار شده بود.

 عمو رحیم تا مدتها پکر بود. می خواست بداند سگش را چطوری کشته اند. اما هیچکس نمی دانست. آنهایی هم که دیده بودند، چیزی نمی گفتند. 


صبح روز بعد اثری از سگ ها نبود. ده بوی خون می داد. مردم نگاهشان را از هم می دزدیدند. قصاب ها زیرلبی جواب مشتری ها را می دادند. نانواها بیشتر از همیشه عرق می ریختند. بچه ها وسط بازی حواسشان می رفت پیِ تک و توک ماده سگ های باقی مانده ای که خسته و زخمی، عوعو کنان دنبال توله هایشان می گشتند... 


سال بعد و سال های بعد هم سگ ها را کشتند و در گورهای دسته جمعی دفن کردند. کسی نمی دانست چند تا سگ کشته شدند تا بالاخره،تعداد سگ های ده کم شد و خیال مردم راحت. بعد از آن، کم کم زمزمه ای بین مردم افتاد: "برکت از این ده رفته است...".

  • .:.چراغ .:.