اینجا چراغی روشن است

نکند جوان های ما ملائکه شده اند؟ *

دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۴۹ ب.ظ

نمی دانم چی شد که یکدفعه رسیدم به یکی از وبلاگ های مسبوق به سابقم!

خواندن پست هایش حس عجیبی داشت. بعضی خط ها را انگار من ننوشته بودم. واقعا باعث شد از خودم بپرسم من کی بودم؟

من کی ام؟ و از این دست سوال های عجیب و غریبی که تن آدم را مور مور می کند.

 نمی دانم برای شما هم پیش آمده یا نه؟ اینکه یک لحظه به هیچ چیز فکر نکنید، فقط و فقط به خودتان فکر کنید. خودی که در یک پیکر انسانی محبوس است.  همان خودِ بی شکلِ مجرد. آدم یکجوری می شود. خنده دار است. عجیب است. غیرقابل توصیف است.

قبلا تصورم این بود که لابد همه ی آدم ها، بعد از فکر کردن به چنین مسائلی، تن شان مور مور می شود. اما وقتی از اطرافیانم پرسیدم هیچکس نتوانست با این مسئله و احساساتی که در من به وجود می آورد، ارتباط برقرار کند... در واقع اصلا منظورم را نفهمیدند. بگذریم!

از بین مطالب این وبلاگ مسبوق به سابق بنا به دلایلی لازم می بینم این یکی را بازنشر کنم: +

گرچه، اگر قرار بود الان بنویسمش، احتمالا پیازداغش را کمتر می کردم. الان دیگر نمی توانم با آن ادبیات خیلی ارتباط برقرار کنم. و الان می دانم که نوشتن از این موضوعات،آن هم با این لحن، دردی را دوا نمی کند. مسائلی که زیرپوستِ جامعه جریان دارند. زیرپوستِ شهرها و زیرپوستِ خانه ها، بغلِ گوش خانواده ها!

قاتلِ 17 ساله ی ستایش قریشی درست بغلِ گوش خانواده اش آن جنایت وحشتناک را مرتکب شد. این مسائلِ زیرپوستی، فقط وقتی به چشم می آیند که تجاوز یا قتلی اتفاق بیفتد. آن وقت موجی از اظهارنظرهای جامعه شناسانه و دینی راه می افتد. یکی اثبات می کند که لامذهبی و بی قیدیِ قاتل، عامل جنایت بوده و نسخه ی تقوا  برای جوان های جامعه می پیچد و آن یکی نظام جنسی اسلام را از بیخ و بن رد می کند و آزادی جنسی را تنها راهِ نجات معرفی می کند. و وقتی اجماعی حاصل نشد، همه لال می شوند و در لاکِ بی تفاوتی شان فرو می روند. و یادشان می رود جوانانی را که نیاز جنسی، آنها را به هزار راه و بیراه کشانده است. حتی از مذهب دورشان کرده است. می توانم از موارد زیادی صحبت کنم که... بگذریم!

اصلا به ما چه... بروند تقوا پیشه کنند. اگر توانستند هفت خان رستم را رد کنند، ازدواج دائم بهترین کلید این مشکل است... یا اگر نشد زدواج موقت بکنند و هزارجور انگ بخورند.  اگر در قید و بند مذهب نیستند، زیرپوستی، طوری که گندش در نیاید، بروند یکجوری کارشان را بکنند. ازدواج سفید حتی! فوق آخرش بمیرند. کسی می داند این جوان ها چه مرگشان است؟ آن هم وقتی مسائل مهم مملکتی پشت در صف کشیده اند و در اولویت اند. 

مردم دغدغه ی نان دارند و رئیس جمهور و مشاورانش دغدغه ی برجام. آن وقت... بگذریم! 


* چند سال پیش در یک همایش، روحانی میانسالی مشغول سخنرانی در مورد همین مسائل بود. یک جای صحبت هایش با لحن بامزه ای گفت:«من نمی دانم چرا جوان های ما ازدواج نمی کنند؟ نکند جوان های ما ملائکه شده اند؟». 


+ این مطلب را بخوانید: سیاست جنسی شده در ایران و غفلت از حقوق جنسی مردم


نظرات  (۴)

  • محمدحسین خانی
  • نگاهی حاکمیتی به این ماجرا را در نوشته‌ی آقای گنجی بخوانید:

    http://javanonline.ir/fa/news/786639/
    پاسخ:
    متشکرم
  • سید احمد برقعی
  • راستش خودم را آماده کرده بودم که برویم سراغ همان حسی که از مرورها می گیریم.
    اما آن مرور خودش تبدیل شد به یک اصل.
    خوب بود اگر بنا بود اصل شود، در ظاهر هم اصل باشد. یعنی از سیاست جنسی شروع می کردید و گریزی به آن مطلب می زدید و بر می گشتید.
    حالا انگار هر دو تا به یک اندازه مهم شده اند و خب، این یعنی معلوم نیست کدام مهم اند ،و این یعنی هیچ کدام مهم نیستند.
    ...

    با این حال هر دو مطلب مرا درگیر کرد.
    دومی بیشتر.
    و هر دو در یک سطحی ماندند

    هر کدام مستقلا اگر یک متن منسجم می شدند احتمالا لایکِ من را می گرفتند.
    پاسخ:
    اتفاقا می خواستم مطلب رو دو قسمت کنم. دو بار پست کنم. اما حس کردم 
    مطلب اول اونقدری که برای من مهمه برای دیگران مبهمه و طبیعتا باهاش ارتباط
    برقرار نمی کنن. مثل دوستان نزدیکم. کامنت ها هم گویای همین مطلب هستن.

  • واقعیت سوسک زده
  • دولتی که خودش بلند بلند می گوید مسئول بهشت و جهنم مردم نیست معلوم است به کجا دارد می رود ...
    من خودم خیلی زود ازدواج کردم در دوران دانشجویی

    ولی واقعیت این است مسایل و مشکلات سر راه ازدواج زود کمر شکن است. در متن هم اشاره فرمودید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی