اینجا چراغی روشن است

خود مسلمان ناشده کافر شدیم!

سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ب.ظ

پسرخاله ی کوچکم مشغول بازی با آدم آهنی جدیدش  است. ماشین زردرنگی دارد که بیکار یک گوشه افتاده. پسرک همسایه، دست دراز می کند و ماشین را برمی دارد و شروع می کند به قان و قون کردن! پسرخاله دست از بازی می کشد و در حالیکه آب از لب و لوچه اش راه افتاده، به ماشین زردرنگ و بازیِ پر شور و حرارتِ پسرک همسایه چشم می دوزد.

لبخندی می زنم و سرم می رود توی گوشی. در بین خبرها، قسمتی از مصاحبه یک اروپاییِ تازه مسلمان را می خوانم:

«یکی از مشکلات ما تازه مسلمان ها این است که وقتی مسلمان می شویم با قرائت های گوناگونی از اسلام مواجه می شویم. و از طرفی، دور و برمان مسلمان هایی را می بینیم که اکثرا یا پناهنده ی سیاسی اند یا از مذهب شان دلِ خوشی ندارند.»


با خودم فکر می کنم که ای کاش قبل از گذشتن از داشته هایمان، آنها را خوب بشناسیم!


  • .:.چراغ .:.

نظرات  (۳)

  • ههـــ ـــــ
  • باید از دست داد تا قدرش را دانست
  • داداش مهدی
  • اونجایی که شیخ علی می‌گه: ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم،نوشیدیم!

    زیادی هم نوشیدیم!
    قابل تامل بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی