اینجا چراغی روشن است

به همین سادگی

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ب.ظ

دوستم دو ماه پیش از اینکه من بخواهم ازدواج کنم، با کیس مد نظرش مذاکرات را آغاز کرد. مذاکره که چه عرض کنم مناظره! و حالا بعد از حدود سه ماه صحبت حضوری و تلفنی، مشاوره رفتن ها و مشورت گرفتن های پی در پی و ... به این نتیجه رسیده است که باید جواب منفی بدهد. اما دلشان پیش هم گیر کرده است. دلایلش را که در ذهنم مرور می کنم می بینم روی هم رفته یک دلیل درست و حسابی و منطقی برای رد خواستگارش ندارد. هر چه هست معیارهایی ست که خانواده و اطرافیان به او القاء کرده اند. و البته ایده آل گراییِ وحشتناکی که باعث شده است انتظارِ یک سوپرمنِ بی عیب و نقص را ا طرف مقابل داشته باشد! در صورتیکه اگر از خودش بپرسی می گوید گل بی عیب خداست اما... (البته با توجه به شرایط خانوادگی سختی که داشته و مشکلاتی که درگیرشان بوده است، تا حدی به او حق می دهم که سخت گیر شده باشد)

من و «او» در عرض سه جلسه به این نتیجه رسیدیم که مشترکات کافی را برای شروع زندگی مشترک  داریم. تا حد زیادی همکفو بودیم. البته که هیچ وقت فکرش را نمی کردم، به این سرعت بخواهم ازدواج کنم و حداقل چهار پنج جلسه صحبت و سه چهارماه زمان را، لازمه ی صورت گرفتن یک ازدواج موفق می دانستم. اما بعد از پرسیدن سوالاتی که برایم مهم بود_و تعدادشان کم هم نبود_ و تحقیقات میدانی! به طرزی باور نکردنی به این نتیجه رسیدم که هیچ علتی برای کش دادن جلسات یا رد او ندارم!

پای عشق و علاقه وسط نبود. چرا که اعتقادی به عشق های آتشین قبل از ازدواج نداشتم. ما حتی آشنایی قبلی هم نداشتیم.  یکی از دوستان بابا معرفی شان کرده بود. یکجورهایی می شود گفت همه چیز کاملا سنتی پیش رفت. خیلی سنتی! و من تصورش را نمی کردم فرآیند ازدواجم تا این حد سنتی باشد. اما بعد از عقد، کاملا از این روند راضی بودم. حقیقتا خوشحال بودم که همه چیز کاملا منطقی، عاقلانه و با نظارت خانواده ها پیش رفت و آن عشق و محبتِ وعده داده شده، بی دعوت در دلمان جا باز کرد. البته نمی خواهم برای کسی نسخه بپیچم، فقط می خواهم بگویم از مواجه با کیس های سنتی طفره نروید و حداقل یکبار هم که شده با آنها همصحبت شوید؛ شاید شاید شاید خیلی بیشتر از خیلِ آدم های دور و برتان شباهت داشته باشید و عاشق شوید حتا!


  • .:.چراغ .:.

نظرات  (۹)

ان شاالله شما هم همیشه عاشق و خوشبخت و عاقبت به خیر باشید در کنارهم...
پاسخ:
زنده باشید
ممنون  از دعای خوبتون
انشالله خدا عاشق ترتان کند :)
من و «او» هم همین طور. تا حد زیادی مثل شما بودیم.
سه جلسه صحبت. از اول تا آخرش هم شد دقیقا یک ماه.
همین
اصلا وقت نبود عاشق بشویم!
اما الحمدلله الان زندگیمان خوب و منطقی و عاشقانه است.
مشکلات هستند. اما ما باهم مشکل خاصی نداریم.
پاسخ:
الحمدالله بانو
مشکلات که همیشه هستند اما مهم اینه که متوجه روابط نباشند
  • در دستان لرزان باد (ر.کازیمودوی سابق)
  • چه پست خوبی :)
    پاسخ:
    تشکر
  • همسر سید علی
  • خوشبخت و عاقبت بخیر بشید ان شالله 
    :)
    پاسخ:
    زنده باشید :)
  • داداش مهدی
  • سلام. خیلی خیلی مبارک باشه خوشبختی به همین سادگی.
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خیلی خیلی ممنون
  • فاطمه فاطمی
  • سلام
    به سلامتی و میمنت :)
    ان شاالله زیر سایه ی حضرت زهرا خوشبخت باشید.
    پاسخ:
    سلام 
    سلامت باشید
    خیلی ممنون از دعای قشنگ تون
    سلام
    بسیار عالی
    خوشبخت باشید
    از اینکه دوباره می نویسید خوشحالم



    سربزنید
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خیلی ممنون
    زنده باشید
    سلام
    بازم تبریک و تبرییییک
    الحمدلله
    الهی خوشبخت و عاقبت به خیر بشید خانوم
    پاسخ:
    سلام
    بازم ممنون
    زنده باشید، همچنین :)
  • واقعیت سوسک زده
  • سلام 
    مبارک باشد ، خوشبخت و عاقیب بخیر شوید ان شالله
    پاسخ:
    سلام
    سلامت باشید
    ممنونم، همچنین شما  انشالله

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی