اینجا چراغی روشن است

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گورهای نکنده» ثبت شده است

اولا.اراده چیست؟(اراده ظرفیت کلی داشتن ِ خواسته‌ها و قاطعانه عمل کردن بر مبنای آنهاست.ویکیپدیا )

همان چیزی که توی زندگی ِ من کم است. گم است. همه چیز هست. انگیزه، هدف، امید، وقت، امکانات؛ اگرچه نسبی... اما هست.اراده اما نیست... مدتهاست حس و حال شناگری را دارم که روی سکوی شیرجه ایستاده ست و هی پا به پا می شود. پر از کوفتگی های عمیقم... **

باید از خودم بپرسم اینجا کجاست؟ چرا انقدر کم می شناسم دنیا را؟ چرا خالی از تجربه ام...؟

 دنیای ذهنی می دانید چیست؟ سربسته بگویم؛ مدتهاست در دنیای ذهنی خودم زندگی میکنم، تجربه می کنم خطر می کنم؛ امادر دنیای واقعی اغلب دچار سکونم ... من در دنیای ذهنی ام پیر شده ام... پایم لب گور است... افسوس که آنجا مرگ تعریفی ندارد... پر است از قبرهای خالی که هیچوقت پر نمی شوند و...بگذریم!

 

دوما.وقتی خیلی مستاصل می شوم می روم گلزار شهدا؛

از سه سال پیش که برای اولین بار رفتم جنوب و حال و هوای عجیب آنجا را تجربه کردم کمی تا قسمتی دلم بند ِ شهدا شد. البته هیچوقت کاری برایشان نکردم اما آنها چرا؛ مثلا همین که گذاشته اند سه بار بروم جنوب... بعضی ها را دیده ام که انس و الفت عجیبی با شهدا دارند و کارهایی می کنند که از حد وسع من خارج است. من همیشه یک رفیق نیمه راه بوده ام... گاهی هستم و گاهی نه. توقع چندانی هم ندارم...

طبق معمول می خواستم قبر شهید آوینی را پیدا کنم که از بچه ها جدا افتادم و گم شدم. هوا تاریک شد و قبر آوینی پیدا نشد. بین قبرها بی هدف می چرخیدم... پابرهنه ای بودم در بهشت... درست مثل اینکه یک آدم کر و کور وارد بهشت شود؛ می فهمد که آن جا خبرهایی است اما نمی بیند و نمی شنود... و میدانید چقدر حسرت می خورد؟

قبلش یک سر رفتیم قطعه ی 313 بهشت زهرا که پر بود از قبرهای خالی... راستش از حجم تنهایی و غربتی که آنجا را پر کرده بود ترسیدم... ولی اصولا احساس ِ ترس کمتر دوام می آورد... آن هم در مورد آدمی مثل من که  کارش بیخ پیدا کرده است.توی پرانتز : حتما دعا کنید برایم...

 

 

 

 

* این گورهای نکنده

با التهاب ِ مکنده

خود چشم های زمین اند

مانده به راه ِ من و تو...(ساعد باقری)


** شیرجه های نرفته گاه کوفتگی های عمیقی به جا می گذارند(آلبر کامو)



  • .:.چراغ .:.