اینجا چراغی روشن است

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بحران هویت» ثبت شده است

انتشار عکس های بی حجاب نامداری مرا هم تا حدی شگفت زده کرد. اما بعد که بیشتر فکر کردم دیدم شگفتی ام بیشتر به خاطر سلبریتی بودن اوست نه عکس بی حجابش. چرا که در این سال ها بارها و بارها نمونه مشابه را در بین اطرافیانم دیده ام. خیلی ها هستند که پوشش شان در دانشگاه یا محل کار با پوششی که در خیابان و پارک و جنگل دارند زمین تا آسمان فرق دارد. مشکل از نامداری و نامداری هاست یا از سیستم فرهنگی معیوبی که آدم ها را به سمت این دوگانگی ها سوق می دهد؟

 در یک جامعه ی شبه مدرن که آدم ها روزی هزار بار عقاید و باورهای شان را بازنگری می کنند_که این بازاندیشی ها اقتضای مدرنیت است_اما تحت فشار اهرم های سنتی اغلب مجبور به مخفی کردن باورهای جدیدشان می شوند، رخ دادن این دوگانگی ها عجیب نیست.  

قضیه ی نامداری فقط  یک واقعیت اجتماعی را (که خیلی ها نمی خواستند ببینند) برجسته کرد و او به دلیل شهرتش، به جای همه ی دخترها یا بهتر است بگویم آدم هایی که چنین روشی را پی گرفته اند، سنگسار کلامی شد! از طرفی آزاده نامداری یک برند بود. برندِ زنِ محجبه ی مدرن، که صدا و سیما ساخت و بزرگ کرد و چسباند روی پیشانی نظام جمهوری اسلامی. و حالا فقط داغش مانده است بر پیشانی همه مان!

نامداری می گوید روسری از سرش افتاده است. ما هم بنا را بر صحت این ادعا می گذاریم. لزومی هم ندارد در موردش واکاوی کنیم و بیش از این خودمان را در جایگاه قاضی و او را در جایگاه متهم قرار دهیم. اصلا شخص آزاده نامداری را بگذاریم کنار و بچسبیم به اصل قضیه. یعنی به سیستم معیوبی که به جای اینکه آدم ها را به حقیقتی مومن کند، یا دلزده شان می کند و یا کاری با آنها می کند که هویت های دوگانه برای خودشان دست و پا کنند. واقعیت این است که حتی اگر قضیه کشف حجاب نامداری رنگی از حقیقت نداشته باشد، افراد  زیادی با هویت های معجول در این جامعه زیست می کنند.

  • .:.چراغ .:.

«جامعه شناسی بدن» یکی از بخش های جذاب و معاصر جامعه شناسی ست. بحث های مربوط به بدن با تحلیل هایی که «میشل فوکو» بر تشریح بدن انسان در علم پزشکی داشت آغاز شد. 

از آنجایی که این وبلاگ محل مناسبی برای تشریح بحث های سنگین جامعه شناسی نیست و البته من این همه نیستم! در این جا فقط می خواهم با استناد به تحلیل های اندیشمندان علوم اجتماعی، مختصر و مفید(شاید هم نامفید) پاسخی به این سوال بدهم :  «دلیل اهمیت بدن/ظاهر/فیزیک در جامعه معاصر چیست»؟ 


دستورالعمل ها و رژیم های مختلف غذایی، ورزشهای مربوط به تناسب اندام، تاتو، پیرسینگ، لیپوساکشن، بوتاکس، عمل پلک و بینی، سیل محصولات، آگهی ها و تبلیغات تجاری مرتبط با زیبایی و... همگی نشان دهنده ی اهمیت بدن نزد انسان معاصر است. اگرچه در جوامع گوناگون از دیرباز «زیبایی» امری مورد توجه بوده، اما  در هیچ زمانی به اندازه ی دوران معاصر به زیبایی توجه نشده است. حتی در جوامع غربی تا چند دهه پیش، مدیریت بدن مختصِ طبقه اشراف و در واقع وسیله ای برای ایجاد تمایز با عامه مردم بود. اما در عصر حاضر، اقشار فرودست جامعه بیش از سایرین وقت و هزینه شان را صرف مدیریت بدن شان می کنند!


فرهنگ نمایشی

جامعه شناسان فرهنگ دوران مدرن را فرهنگی «بصری» و «نمایشی» می دانند. فرهنگی که پدیده ها در آن بر اساس ظاهرشان مورد قضاوت قرار می گیرند و در واقع ظاهر هر چیز مساوی مفهوم و معنی آن است. به عقیده «بودریار» در بین اشیاء،  «بدن» زیباترین شی قابل سرمایه گذاری است. به این ترتیب در فرهنگ نمایشی افراد نهایت دقت و مراقبت را نسبت به ظاهر بدن، اعمال و رفتارشان لحاظ می کنند. آنها مواظب اند چه بپوشند، چطور راه بروند، چه طور حرف بزنند و خلاصه چطور بدنشان را مدیریت کنند. ضرب المثل "عقل مردم در چشم آنهاست" بیش از هر زمان دیگری در این دوران مصداق پیدا می کند. در این زمینه «گافمن» بحث های مفصلی دارد. 

 

  • .:.چراغ .:.