اینجا چراغی روشن است

بدن(1): جسمی که در آن زندگی می کنیم!

پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۵۰ ب.ظ

«جامعه شناسی بدن» یکی از بخش های جذاب و معاصر جامعه شناسی ست. بحث های مربوط به بدن با تحلیل هایی که «میشل فوکو» بر تشریح بدن انسان در علم پزشکی داشت آغاز شد. 

از آنجایی که این وبلاگ محل مناسبی برای تشریح بحث های سنگین جامعه شناسی نیست و البته من این همه نیستم! در این جا فقط می خواهم با استناد به تحلیل های اندیشمندان علوم اجتماعی، مختصر و مفید(شاید هم نامفید) پاسخی به این سوال بدهم :  «دلیل اهمیت بدن/ظاهر/فیزیک در جامعه معاصر چیست»؟ 


دستورالعمل ها و رژیم های مختلف غذایی، ورزشهای مربوط به تناسب اندام، تاتو، پیرسینگ، لیپوساکشن، بوتاکس، عمل پلک و بینی، سیل محصولات، آگهی ها و تبلیغات تجاری مرتبط با زیبایی و... همگی نشان دهنده ی اهمیت بدن نزد انسان معاصر است. اگرچه در جوامع گوناگون از دیرباز «زیبایی» امری مورد توجه بوده، اما  در هیچ زمانی به اندازه ی دوران معاصر به زیبایی توجه نشده است. حتی در جوامع غربی تا چند دهه پیش، مدیریت بدن مختصِ طبقه اشراف و در واقع وسیله ای برای ایجاد تمایز با عامه مردم بود. اما در عصر حاضر، اقشار فرودست جامعه بیش از سایرین وقت و هزینه شان را صرف مدیریت بدن شان می کنند!


فرهنگ نمایشی

جامعه شناسان فرهنگ دوران مدرن را فرهنگی «بصری» و «نمایشی» می دانند. فرهنگی که پدیده ها در آن بر اساس ظاهرشان مورد قضاوت قرار می گیرند و در واقع ظاهر هر چیز مساوی مفهوم و معنی آن است. به عقیده «بودریار» در بین اشیاء،  «بدن» زیباترین شی قابل سرمایه گذاری است. به این ترتیب در فرهنگ نمایشی افراد نهایت دقت و مراقبت را نسبت به ظاهر بدن، اعمال و رفتارشان لحاظ می کنند. آنها مواظب اند چه بپوشند، چطور راه بروند، چه طور حرف بزنند و خلاصه چطور بدنشان را مدیریت کنند. ضرب المثل "عقل مردم در چشم آنهاست" بیش از هر زمان دیگری در این دوران مصداق پیدا می کند. در این زمینه «گافمن» بحث های مفصلی دارد. 

 


بحران هویت

 گیدنز معتقد است بحران انسان معاصر بحران هویت است. بحرانی که زمینه ی بروز انواع هویت هایی را که فرد به طور موقت برای خود ایجاد می کند تا پایگاه محکمی برای مواجهه با جهان مدرن داشته باشد فراهم می کند.(ویژگی مدرنیت بازاندیشی مداوم انسان در همه ی ابعاد زندگی و نوعی عدم قطعیت است که انسان را دچار نوعی ناامنی و سرگردانی می کند). یکی از این هویت های موقت هویت بدنی است. انسان امروزی بر خلاف اسلاف خود که هویت شان را با عضویت در گروه های مختلف می یافتند از طریق بدن هویت خویش را بروز می دهد. 


کمرنگ شدن دین

 موضوع دیگری که به پررنگ شدن عنصر بدن منجر شده کمرنگ شدن دین است. در مسیحیت(البته مسیحیت تحریف شده) بدن همواره به عنوان عنصری منفی و نامطلوب در برابر رستگاریِ روح تلقی می شد. این اندیشه بعدها در دوئالیسم دکارتی(تقابل ذهن و بدن) نیز به نحو دیگری دنبال شد. البته در دین اسلام، بدن در مقابل روح قرار نمی گیرد؛ بلکه به عنوان ابزاری که برای رسیدن به کمال انسانی باید در خدمت روح قرار بگیرد، تلقی می شود. از این جهت حفظ بهداشت و سلامت آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با این حال تاکید بیش از حد بر روی بدن و ظاهر انسانی مذموم است.

در عصر مدرن با کمرنگ شدن نقش دین در جوامع و افزایش اهمیت «علم» _که به دستکاری فیزیولوژی  بدن کمک کرده است_ بدن از اهمیت زیادی برخوردار گشته است. به زعم برایان ترنر ما به سمت یک جامعه ی کالبدی(جسمانی) در حرکتیم.

 

مصرف گرایی

 «ژان بودریار»(نویسنده ی کتاب جامعه ی مصرفی) می گوید: «در جامعه ی مصرفی، «بدن» تبدیل به زیباترین شی قابل سرمایه گذاری فردی و اجتماعی شده است و در واقع «گفتمان بدن» تحت تاثیر اخلاق مصرفی جایگزین «گفتمان روح» گردیده است». مسئله ی دیگر در این رابطه «مد» است که از یک طرف با بحران هویت مرتبط است(با ایجاد یک سبک زندگی خاص به فرد هویت می بخشد و او را از دیگران متمایز می کند) و از طرفی معلول و علت مصرف گرایی است. همانطور که زیمل در این رابطه اشاره می کند: « دنیای مدرن گرچه منجر به آزادی انسان از اسارت سنت شده اما تنگناهایی هم برای او ایجاد کرده است. به گونه ای که افراد برای حفظ آزادی خود به پدیده هایی مثل مد پناه می برند تا هویت خود را تعریف کنند». 

این مسئله از آن جهت با مدیریت بدن مرتبط است که روح مصرف (مصرف بیش از نیاز و القاء نیازهای کاذب)، زنان و مردان زیادی را به تبعیت از الگوهای زیبایی جهانی و تغییر بدن خود متناسب با این الگوها ترغیب می کند.  مثلا اغلب لباس های مد روزی که در آگهی های رسانه ای و ویترین های مغازه های زنانه فروشی رویت می شود، متناسب با اندام های لاغر است و این مسئله باعث گرایش زنان به مدیریت بدن و روی آوردن به انواع و اقسام رژیم ها، اعمال جراحی و آرایش های گوناگون می شود؛ که هم معلول مصرف گرایی است و هم به مصرف گرایی هرچه بیشتر دامن می زند.


فردگرایی(individualism)

دلیل دیگر اهمیت بدن را بروتون در کتاب «جامعه شناسی بدن» شرح می دهد. به عقیده او «در دورانی که با بحران خانواده و زوج و انبوه «آدم های تنها» مواجهیم بدن تبدیل به آیینه ای برادر گون شده است». در جامعه ی نمایشیِ امروز همه باید دیده شوند و «حفظ جذابیت در نگاه دیگران» به عاملی برای حفظ موقعیت اجتماعی افراد مبدیل گردیده است. در عصری که فاصله ها زیاد و روابط اجتماعی محدود و محتاطانه شده، «بدن» تنها چیزی است که باقی می ماند. بدن مثل شریکی عمل می کند که از او خواسته می شود به بهترین وجه خود را نشان دهد، اصیل ترین و عمیق ترین احساسات را نمایان کند، جوانی جاودانه را عرضه کند و مهم ترین نشانه ها را بروز بدهد. «در واقع بدن یکی از شاخص های نهایی و بیان های غایی جهانی است که در آن قرار داریم. داشتن بدن زیبا نشان دهنده ی ارزش های اجتماعی و تا حدودی ساز و کار قدرت و کنترل اجتماعی است». 



نظرات  (۱)

سلام
سال نو مبارک
دست مریزاد
کمتر مطلب مفصلی را میخوانم ولی این را خواندم جالب بود
پاسخ:
سلام
سال نوی شما هم مبارک
لطف کردید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی